· بیداری اسلامی به معنای اجرای شریعت نیست، به معنای اجرای الگوی نظام سیاسی جمهوری اسلامی
یعنی مدل مردمسالاری دینی در این کشورها اجرا خواهد شد. البته مردمسالاری دینی با دمکراسی فرق دارد. این یک الگوی جدید است که سقفش شریعت است و زمین آن مردم. این الگوی جدیدی است که نخستینبار جمهوری اسلامی ایران آن را مطرح کرده و جواب هم داده. در این الگو به جای انتظار سلبی انتظار ایجابی مطرح است. یعنی قبل از انقلاب هم مردم مسلمان بودند اما الگویشان این بود که مثلا دزدی نکن، دروغ نگو و... اما الان الگویشان این است که با ظلم مبارزه کن، مبارزه با دزدی و بیعدالتی بکن، با استبداد مبارزه کن. الان این الگو و فرهنگ در بین عموم مردم کشورهای اسلامی اشاعه پیدا کرده است. الان وقتی گزارشهای آمریکایی و اسرائیلی را مشاهده میکنیم این گزارشها تأکید دارند که تمام جنبشهای منطقه به نفع ایران است. چرا که ایران از یک طرف دارد قویتر میشود و از یک طرف دارد بر این انقلابها تأثیر میگذارد. حسنین هیکل به صراحت گفت من لیبرال هستم و از ایدئولوژی اسلامی و نظریه ولایتفقیه هم اطلاع چندانی ندارم اما شما (جمهوری اسلامی) در این سهدهه کاری کردید که امروز یک تحول ژئواستراتژیک بهوجود آوردهاید و برای نخستینبار از زمان کوروش مرزهای شما به دریای مدیترانه رسیده است. او میگفت با چنگ و دندان از حزبالله و سوریه دفاع کنید چون غرب میخواهد این تحول ژئواستراتژیک را دوباره بر هم بزند تا بتوانند معادلات استعماری خودشان را احیا کنند.
· راه تداوم این جنبشها چه در مرحله خیزشهای اولیه و چه پس از پیروزی انقلابها
ایستادگی و استقامت. در یمن و بحرین هرروز و هر شب دارد کشتار و جنایت و اهانت به شرف و اعتقاداتشان صورت میگیرد اما اینها هنوز در خیابانها هستند. تمام طرحهایی که مطرح شده را رد کردند و میگویند انقلاب میخواهیم. بعد از انقلاب هم باید روی شعارها ایستادگی کرد. همچنین حفظ وحدت ملی نکته مهم دیگری است که باید به آن توجه شود.
· بیداری اسلامی بهعنوان قدرت نرم جهان اسلام در جهت پیشبرد آرمانهای اسلام و انقلاب اسلامی
با بازتعریف مفاهیم و مقولهها. ما الان جنگ مقولهها داریم. باید از مقوله شهادت، ایمان، تزکیه، خانواده و سایر ارزشهای اسلامی اعاده حیثیت شود. مقولههای اساسی این منطقه باید بازتعریف شود. بهعنوان مثال این منطقه اسمش خاورمیانه نیست. اسمش جهان اسلام است. اقوام این منطقه هستند که این منطقه و فرهنگ و تمدن آن را ساختند و از آن دفاع کردند. خاورمیانه یک اصطلاح انگلیسی است که در سال1911 برای دفاع از استعمارشان در شبه قاره هند بهوجود آوردند وگرنه خاورمیانه هیچ معنایی برای مسلمانان ندارد. عملیات برادران مسلمان ما در فلسطین را عملیات انتحاری میدانند. این عملیاتها استشهادی است برای احیای دین. باید از این مفاهیم اعاده حیثیت شود.
· مرحله بعدی در صدور انقلاب پس از بیداری اسلامی
آماده کردن خودمان برای عملیات جراحی برداشتن غده سرطانی در منطقه یعنی اسرائیل. هیچ راه دیگری نیست. هم آنها میدانند و دارند خودشان را برای آن روز آماده میکنند و هم ما باید خودمان را برای تحقق این آرمان حضرت امام(ره) که؛ «امروز ایران، فردا فلسطین» آماده کنیم. الان همه کشورهای منطقه باید بگویند امروز مصر فردا فلسطین، امروز تونس فردا فلسطین و همینطور تکتک کشورها باید این آرمان را دنبال کنند. اینکه حضرت امام(ره) فرمودند اگر هر مسلمان یک سطل آب بریزد اسرائیل را آب خواهد برد یعنی در سایه وحدت جهان اسلام نابودی اسرائیل قابل تحقق است.
· ايران 1900
ايران اسلامي لزوماً با بازخوانی هویت برپایه سه مولفه هویت ساز؛ ایرانی بودن،اسلامی بودن و جهانی شدن فرهنگ ایرانی- اسلامي و با رعایت نسبت درست و منطقی هر کدام در برنامه ریزی های کلان کشور و با ترسیم شیب مناسب در منحنی تحولات فرهنگی،اقتصادی و سیاسی ایران تا سال 1900 هجری شمسی می تواند منحنی پیشرفت برای نسل های حاضر تا بیش از بیست نسل بعدی را با آینده شناسی علمی تعيين کند.
منحنی زمان در برنامه ریزی های ملی اعم از برنامه های سالانه بودجه،برنامه های میان مدت پنج ساله توسعه،برنامه راهبردی ده ساله و سند چشم انداز بیست ساله برای برنامه ریزان ارشد جامعه دارای تفاوت معناداری است. هرچه بر زمان افزوده می شود اصولا سهم مطالعه و پیش بینی روندها و تحولات آینده در ابعاد داخلی وبین المللی اهمیت بیشتری می یابد.اگر این افق پانصد ساله را همگی بپذیریم همانگونه که ملل درجه یک جهان در هزاره سوم بدون شک آن را پذیرفته اند و با دور نمای آن دارند حرکت می کنند آنگاه ضروری است تمامی برنامه های بیست ساله، ده ساله، پنج ساله و سالانه کشور با افق"ایران 1900" بازنگری و تدوین شوند. تعجب نکنید. بررسی آرزوهای یک ملت در پانصد سال آینده یک گزاره علمی است. شک نکنید کشورهای درجه یک برای چند قرن آینده خود نمودار پیشرفت ترسیم می کنند. دانش آینده شناسی امکان آینده سازی را نیز به ما می دهد.
استراتژی ملی جمهوری اسلامی ایران درباره آینده سازی در افق 1900 با دو سناریو عمده مواجه است؛ اول، برتری منافع ایدئولژیک بر منافع ملی. مفروض اساسی این سناریو این است که درگیری با دشمنان اسلام در آینده نزديك اجتناب ناپذیر است. آنچه که به این سناریو قوت می دهد قرائت های بخشی از نخبگان جامعه درباره مهدویت و احتمال نزدیکی دوره آخرالزمان است. دوم این که منافع ملی بر منافع ایدئولژیک مقدم است.
این سناریو به مفهوم دولت- ملت اولویت بالاتری می دهد و به احتمالات فرا روی زندگی ما ایرانیان در دهه ها و سده های آینده می اندیشد.
تفاوت این دو سناریو با توجه به هویت ترکیبی ملت ایران فقط در تقدم و تاخر مولفه هاست و وجه تشابه آن اعتقاد هر دو به ظرفیت ها و کارکردهای ایدئولژی در جامعه ایرانی است.از این ظرفیت ها در تمامی حوزه های داخلی کشور با بازمهندسی هویت ایرانی به صورت ترکیبی و برپایه مولفه های دینی و میهنی می توان همواره استفاده کرد و تاکید بر پویایی فرهنگ مهدویت به عقیده نویسنده یکی از منابع کیفی قدرت ملی در ایران است.
برای رسیدن کشورمان به جایگاه ابرقدرتی در افق 1900 آنهم در گام های پیاپی و منطقی در طی قرون آینده،افزایش شیب منحنی تحولات فرهنگی باید مقدم بر سایر تحولات باشد.پرهيز از جداسازی نیروهای فکری جامعه و تجزیه نخبگان از روند شتاب چرخه تولید علم و دانایی به اندازه ای که ملت ایران شایسته آن است بیش از آنچه که هست و اجماع ملي نیاز روزافزون جامعه ایرانی برای رقابت با کشورهای درجه یک جهان از نظر علم و فناوری است.
سخن آخر
امروزه، سرعت برق آسای تولید و تکثیر دانش عام بشری و محدودیت های دستیابی به علوم خاص و پیچیده یکی از روندهای غالب در روابط بین کشورهای تولیدکننده و مصرف کننده دانش در نظام نوین بین الملل است.قدرت ملی بیش از سایر منابع کمی و کیفی قدرت با شاخص کیفیت انسان ها و قدرت نرم ارزیابی و سنجیده می شود. و براین اساس تقسیم بندی جدیدی از روابط شمال- جنوب برپایه قدرت نرم و مرزهای دانایی دارد شکل می گیرد.
طبق این تقسیم بندی، درسده های آینده ما جوامعی با مردمان دانشمند و جوامعی با مردمان مصرف کننده دانش خواهیم داشت.ایران 1900 با درک درست از تجارب تاریخی خود و دیگران و روندهای داخلی،منطقه اي و بین المللی درحال حاضر و آینده،به کمک برنامه ریزی مناسب و ترسيم شیب فرهنگی و اقتصادي و سياسي موردنیاز جامعه ای خواهد داشت با مردمانی دانشمند در گستره ملی و این به معنای آن است که تا آن زمان با پیروی از منافع ملی در خارج از مرزها،وزنه اقتصادی کشورمان در تجارت بین الملل و اقتصاد بین الملل به بالاترین سطح ممکن رسیده است.
منابع :
1- بیداری اسلامی و صدور انقلاب اسلامی ایران و آینده- محمد صادقالحسینی، کارشناس جهان اسلام.(موسسه همشهری)
2- علیرضا سعیدآبادی- کارشناس ارشد روابط بین الملل و کارشناس حوزه فرهنگ.
تهیه کننده : ایرج غلامی خرداد 1391
ادامه مطلب